تاثیر میدان مغناطیسی ایستا با شدت 15 و 30 میلی تسلا بر روی چرخه سلولی در سلولهای مزانشیمی مغز استخوان رت القا شده با مواد تمایز دهنده سلولهای عصبی
Authors
Abstract:
در این مقاله به تاثیر میدان مغناطیسی ایستا با شدتهای 15 و 30 میلی تسلا بر روی چرخه سلولی، سلولهای مزانشیمی مغز استخوان رت پرداخته شده است. سلولها بعد از کشت تحت تاثیر القاکننده های تمایز عصبی قرار گرفتند. القاء تمایز و تابش دهی به مدت 2،4 و 6 ساعت صورت گرفت. یک گروه از سلولهای القا شده با مواد القاگر عصبی، تحت تابش میدان قرار گرفتند. در کنار این، گروه کنترل نیز وجود داشت که بدون تابش میدان بودند. برای تابش دهی از یک مولد میدان مغناطیسی ایستا که انکوباتوری در درون آن تعبیه شده بود استفاده گردید. بعد از تابش دهی، سلولها با اتانول 70 درصد تثبیت شدند. سپس با پروپیدیوم ایوداید رنگامیزی شده و توسط دستگاه فلوسایتومتر درصد فازهای G2/M,S,G1/G0 محاسبه گردید. برای محاسبه درصد مراحل مختلف چرخه سلولی از نرم افزار WinMdi2.9 استفاده شد. نتایج به صورت میانگین و انحراف معیار بدست آمد. نتایج نشان داد که میدان مغناطیسی با شدت 15 میلی تسلا تاثیری بر چرخه سلولی در سلولهای مزانشیمی رت در هیچ یک از زمانهای تابش دهی (4،2 و6 ساعت) ندارد. میدان مغناطیسی ایستا با شدت 30 ملی تسلا و 2 ساعت تابش موجب افزایش فاز G2/M گردید. تابش 4ساعته 30 میلی تسلا بر چرخه سلولی سلولهای مزانشیمی تاثیرگذار بوده و فاز S را بطور معنی دار کاهش داد.
similar resources
تاثیر میدان مغناطیسی ایستا با شدت ۱۵ و ۳۰ میلی تسلا بر روی چرخه سلولی در سلولهای مزانشیمی مغز استخوان رت القا شده با مواد تمایز دهنده سلولهای عصبی
در این مقاله به تاثیر میدان مغناطیسی ایستا با شدتهای 15 و 30 میلی تسلا بر روی چرخه سلولی، سلولهای مزانشیمی مغز استخوان رت پرداخته شده است. سلولها بعد از کشت تحت تاثیر القاکننده های تمایز عصبی قرار گرفتند. القاء تمایز و تابش دهی به مدت 2،4 و 6 ساعت صورت گرفت. یک گروه از سلولهای القا شده با مواد القاگر عصبی، تحت تابش میدان قرار گرفتند. در کنار این، گروه کنترل نیز وجود داشت که بدون تابش میدان بود...
full textاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
full textاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
full textتاثیر میدان مغناطیسی ایستا بر نرخ تمایز سلولهای مزانشیمی مغز استخوان موش صحرایی در محیط کشت آزمایشگاهی در جهت ایجاد سلولهای عصبی
چکیده با گسترش صنعت، پزشکی و کارهای تحقیقی، بشر با میدان های مغناطیسی قوی تری مواجه می شود. بنابر این شایسته است که اثر این پدیده فیزیکی بر روی سلامت سلول ها و بافت ها بررسی گردد. علاوه بر این امروزه ایده استفاده از سلول های بنیادی با تمایز هدفمند، در پزشکی و سلول درمانی برای درمان ضایعات نخاعی– عصبی ، نارسایی های بافت قلبی و غیره مطرح می شود. نقش میدان مغناطیسی به عنوان یک پدیده فیزیکی اثرگذا...
15 صفحه اولبررسی تاثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و فاکتورهای رشد بر روی تکثیر سلولهای بنیادی خونساز بندناف در محیط آزمایشگاه
مقدمه: خون بندناف یکی از مهمترین منابع سلولهای بنیادی خونساز(HSCs) است، اما متآسفانه تعداد محدود آنها در واحدهای خون بندناف استفاده از این منبع را در پیوند سلولهای بنیادی برای بزرگسالان محدود نموده است. یکی از روشهای بکار گرفته شده برای غلبه بر این مشکل ، تکثیر سلولهای بنیادی خونساز در محیط کشت است که میتوان علاوه بر فاکتورهای رشد افزودنی از عواملی مانند سلولهایی بنیادی مزانشیمی (MSCs) به عنوان...
full textMy Resources
Journal title
volume 5 issue 2
pages 105- 115
publication date 2011-08-23
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023